معنی دست شویی - جستجوی لغت در جدول جو

دست شویی: نوعی لگن سوراخ دار که دارای شیر و ظرف آب است و در پای آن دست ورو می شویند، توالت، شستن دست

فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دستشویی — تصویر دستشویی

مستراح، توالت

فرهنگ واژه فارسی سره

عمل شستن دست (و صورت)، دستگاهی دارای شیرآب که بدان و صورت را شویند و آن نیز دارای ظرفی مقعر است که آب در آن ریزند و از مجرای آن وارد لوله شده خارج گردد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دستشویی — تصویر دستشویی

توالت

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از دستشویی — تصویر دستشویی

((دَ))

جایی دارای شیر آب که در آن جا دست و روی را می شویند، توالت

فرهنگ فارسی معین

تصویری از دست نویس — تصویر دست نویس

دست نویس

خطی

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از دست آویز — تصویر دست آویز

دست آویز

تمسک، عذر

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از دست آویز — تصویر دست آویز

دست آویز

آنچه همراه آورند و وسیله مدعای خود سازند، حجت، دلیل

فرهنگ لغت هوشیار

رخت شویی

عمل و شغل رخت شویی، دکان رخت شویی. یا ماشین رخت شویی دستگاهی که به وسیله نیروی الکتریسیته کار کند و عمل رخت شویی را انجام دهد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دست نویس — تصویر دست نویس

دست نویس

((~. نِ))

نسخه ای از یک اثر که نویسنده با دست نوشته است

فرهنگ فارسی معین

تصویری از دست بوسی — تصویر دست بوسی

دست بوسی

به خدمت رسیدن، تعظیم کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از دست بوسی — تصویر دست بوسی

دست بوسی

بوسیدن دست کسی، بوسیدن دست شخص بزرگ تر از خود هنگام ملاقات برای اظهار کوچکی و تواضع و احترام نسبت به او

فرهنگ فارسی عمید